جدول جو
جدول جو

معنی ژمه لی - جستجوی لغت در جدول جو

ژمه لی
(ژُ مِ)
نیکلا. نام ترانه ساز ایتالیائی ملقب به ’گلوک دلیتالی’. مولد بسال 1714 در آورسا و وفات بسال 1774 م
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تْ رِ)
شهر و مرکز ناحیه ای است در ایالت کیوی و در قلمرو دولت آزادایرلند قرار دارد. صاحب قاموس اعلام ترکی در ذیل ترالیه آرد: قصبه ای است در ناحیۀ مونستر از ایرلند که در ساحل رود لبه قرار دارد و از مصب همین رود که در ساحل اقیانوس اطلس واقع است 2 هزار گز فاصله دارد. این قصبه مرکز ایالت کیوی است و 12500 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه. آب آن از شهرچای. محصول آن غلات، چغندر و حبوب. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جوراب بافی است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ خِ)
دهی جزء بخش نمین شهرستان اردبیل واقع در 31 هزارگزی شوسۀ گرمی به اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 190 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لَ لِ مَ)
دهی از دهستان برگشلو حومه شهرستان ارومیه، واقع در 8هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 2500گزی شمال شوسۀ گلمانخانه ارومیه. جلگه، معتدل و مالاریائی و دارای 440 تن سکنه. آب آن از شهرچای. محصول آنجا غلات، حبوبات، توتون، انگور و چغندر. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جوراب بافی و راه آن ارابه رو است و تابستان اتومبیل توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
نام خلیجی در دریای زرد در غربی ترین قسمت آن دریا که بین چین شمالی و منچوری واقع است
لغت نامه دهخدا
(مُ هَِلْ لی ی)
نسبت به جد است. (سمعانی). نسبت اجدادی است. رجوع به الانساب سمعانی ورق 546 ب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهملی
تصویر مهملی
منسوب به مهمل. یاقضیه مهمله
فرهنگ لغت هوشیار
عطلت، لاقیدی، اهمال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پوشاک، لباس
فرهنگ گویش مازندرانی
همه چیز
فرهنگ گویش مازندرانی